گاهی به جوونهای جدید حسودیم میشه. اینکه بلدند چه جوری باید برا ادامه تحصیل در خارج از ایران اقدام کرد. این بشون این آزادی رو میده که هر چی دوست دارند, از شیمی و فیزیک و ریاضی گرفته تا نقاشی و عکاسی بخونند و بعد هم اگر کارنامه و سابقشون خوب بود پاشند واسه ادامه تحصیل برند یک دانشگاه حسابی. زمان ما هنوز اینترنت نبود، مردم مدارکشون رو با شتر به دانشگاه های خارجی میفرستادند، فقط شاگرد اول های کنکور و اونها که باباشون خرپول بود خارج میرفتند، خونواده ها جرات خارج فرستادن بچه های جوونشون رو نداشتند (هنوز رسم نبود) و هر کیدستش میرسید رشته ای میخوند که بشه باش تو ایران کار کرد، نه چیزی که دوست داشت. اصلا اون موقع، بدون اینترنت و یا حداقل چهار تا آدم که تو مدرسه آدم رو راهنمایی کنند، ما چه میفهمیدیم که چی دوست داریم. چرا ما نسل انقلاب همهچیمون غم انگیزه؟
همه افسردگی بعد زایمان میگیرند، من افسردگی قبل زایمان گرفتم. شما زیاد جدی نگیرید.