ما ایرانیها با یک سری خودخواهیهای افراطی بزرگ میشیم که من بشون میگم توهم. نه که مردم جاهای دیگه هیچ نوع توهمی ندارشته باشند ها, مساله اینه که در مورد ما قضیه خیلی حاده. مثلا سوییسی ها فکر میکنند کیفیت تولیداتشون، هر چی که باشه، بهتر از مال جاهای دیگست و خیلی وقت شناسند یا فرانسوی ها فکر میکنند فقط خودشون میفهمند خوشلباسی چیه و شراب هیچ کجا رو قبول ندارند. اما ما ایرانی ها لیست افتخاراتمون اصلا به جمع و جوری بقیه نیست. ما به طور جدی دچار خود شیفتگی هستیم و فکر میکنیم باهوش ترین ، هنرمند ترین و مهربون ترین مردم دنیا ایم و وارث تنها تمدن تاریخ . فکر میکنیم همه مردم دنیا وقتی ما را میبینند باد کورش و بردیا یی میافتند که ما خودمان هم درست نمیدانیم کیبودند یا لابد میدانند که تمام دانش رباضی ، شیمی و پزشکیشان را در اصل از مایی دارند که خون پاک خیام و خارزمی و ابن سینا در رگهایمان است, حتما میدانند ما، بدون استثتا چقدر آدمهای با محبت، باهوش و زیبایی هستیم و اصلا هم مثل این هندی ها و چینی ها اینگلیسی را با لهجه افتضاح حرف نمیزنیم.
چند وقتی هست که این قضیه فکرمو بدجوری مشغول کرده. باز ازش مینویسم.
شما هم که انگار نه انگار، یک دو خط بنویسید راه دوری نمیره ها.